پایان نامه تاثیر بحران های اقتصادی در ارتکاب جرم

چکیده

اقتصاد سالم یکی از نیازهای حیات جوامع بشری است و بدون داشتن یک اقتصاد پویا، افراد جامعه نمی توانند به سعادت نائل آیند بحران های اقتصادی موجب برهم خوردن نظم و تعادل موجود در جوامع و حیات بشری شده به گونه ای که موجب بیکاری، تورم، فقر و... می شود. بحران های اقتصادی تأثیر مهمی در ارتکاب جرایم دارند که در این مورد سه نظریه ارائه شد. نظریه فشار رابرت مرتون که ایشان اینگونه استدلال می کند که ترتیبات ساختارِ اجتماعیِ ویژه ای با نرخ های بالایِ جرم همبسته اند یعنی آنها به جای تأکید بر تغییر مجرمان و بزهکاران پس از پیدایش شان، بر تغییرِ بخشِ نسبتاً ساده ای از نظام اجتماعی در جامعه آمریکا تأکید داشتند- نظریه ی روان شناختی که در سه بخش مجزا، سطوح بصیرت ذهنی، صفات منش و گرایش های واکنشی، نگرش استعداد و معتقدات به این بحث پرداخته. نظریه ی محیط اقتصادی که طرفداران این نظریه معتقدند که هم فقر و هم نابرابری، به طور قطع، با جرم- به ویژه جرم خشونت بار- همبسته اند. و نظریه های ضدعاملی که هر کدام با روش ویژه ای این مساله را تحلیل می کند یکی از مهم ترین پیامدهای بحران که نقش مهمی در ارتکاب جرم دارد مهاجرت و تحول الگوی مهاجرت است. با مهاجرت بی رویه حاشیه نشینی گسترش یافته و این معضل باعث می شود که امنیت جانی مهاجران به خطر افتاده زیرا از یک طرف تمایل قبیله زدایی در برخی گروه های مهاجر و اشتیاق وافر به طرد فرهنگ بومی خود و پذیرش فرهنگ شهری، از طرفی دیگر وجود برخی تمایلات قبیله گرایانه گروه ها به حفظ ارزش ها و هنجارهای سنتی آباء و اجدادی در محیط شهری باعث برخوردهای میان دو گروه (میزبان و مهمان) می شود. بحران های اقتصادی بر جرائم فراملی مانند پول شویی و رشوء هم تأثیر متقابلی داشته به گونه ای که امروزه مبارزه با این امر به یک مشکل جدی تبدیل شده است.

کلمات کلیدی: بحران های اقتصادی، جرم، حقوق

هدف اصلی از این پایان نامه، بیان تاثیر گذاری و به عبارت بهتر نحوه تاثیر گذاری اقتصاد بر بزهکاری و ارائه پیشنهاداتی جهت به حد اقل رساندن تاثیر عوامل اقتصادی می باشد.

تاثیر بحران های اقتصادی از منظر تئوریهای جرم شناسی

برایِ این که فردی بتواند به معضلِ بی هنجاری پاسخ دهد، بسته به نگرشِ وی در موردِ هدف های فرهنگی و ابزارهایِ نهادین، راه های متفاوتی وجود دارد. مرتون این برگزینش ها را با عنوان هایِ همنوایی، نوآوری، آیین باوری، انزواباوری، و تحول گرایی توصیفی می نماید.

تا جایی که جامعه ای پایدار است، اغلبِ اشخاص آن جامعه همنوایی را که مستلزمِ پذیرش هدف های فرهنگی و ابزارهای نهادین است، انتخاب خواهند نمود. این اشخاص تلاش می کنند از طریقِ شیوه های موردِ تأییدِ ارزش هایِ طبقه یِ متوسط به ثروت دست یابند و چنین کاری را ادامه خواهند داد، اعم از این که موفق بشوند یا نشوند.

ولی، اغلبِ جرم هایی که در جامعه وجود دارد، احتمالاً به شکلِ نوآوری اند. اشخاصی که به نوآوری دست می زنند، وفاداریِ خود را نسبت به هدفِ فرهنگی به دست آوردنِ ثروت حفظ می کنند (زیرا، بر این هدف به شدت تأکید می شود)، ولی در می یابند که از طریقِ ابزارهایِ نهادین نمی توانند در رسیدن به این هدف موفق باشند. بنابراین، به شیوه هایِ نوینی برای به دست آوردن به ثروت روی می آورند. سوداگران ممکن است شکل هایِ متفاوتی از جرمِ یقه سفید را که مستلزمِ تقلب و تدلیس است، طرح ریزی کنند، یا در موردِ مالیات بر درآمدِ خود به تقلب متوسل شوند، امکان دارد کارگران از محلِ استخدام خود به طورِ منظم سرقت کنند. افرادِ فقیر ممکن است عملکردهایِ غیرِقانونی، همانندِ قماربازی، روسپی گری یا خرید و فروشِ موادِ مخدر را گسترش دهند یا مرتکبِ برگلری و سرقت شوند. در هر یک از این موارد، فرد پای بندی خود را نسبت به هدفِ فرهنگی حفظ کرده است، ولی آن را از طریق ابزارهایِ تأیید نشده جست و جو می کند.

آثار جرم شناختی بحران اقتصادی

دیدگاه های متفاوتی در رابطه با آثار بحران اقتصادی بر ارتکاب جرم (نظریه مکتب سوسیالیسم و مکتب تحققی) ارائه گردیده و هریک به نحوی این مسئله را جواب داده اند ما در بخش پیشین تحقیق بدان پرداخته ایم حالا به اثر بحران و پیامدهای آن می پردازیم.

اثر بحران در جرم انگاری

در ادامه و در خصوص اهمیت بحث اقتصاد سالم در جوامع بایستی بیان داشت، اقتصاد سالم یکی از نیازهای حیات جوامع بشری است و بدون داشتن یک اقتصاد پویا، افراد جامعه نمی توانند به سعادت نائل آیند و جامعه ای که از نظر اقتصادی آشفته باشد، مسلماً نمی تواند بستری برای رشد و ترقی باشد.در این خصوص می توان تذکر داد که؛ برخی از حقوقدانان شرایط نامساعد اقتصادی را علت مستقیم بزهکاری نمی شناسند و عقیده دارند حتی اگر این شرایط، تأثیری در روند بزهکاری داشته باشد به صورت غیرمستقیم است نه مستقیم. مشکلات اقتصادی، اولاً در ذهن و رشد عقلی انسان، اثر نامطلوب می گذارد، ثانیاً، محیط خانواده را برای کودکان، ناامن می نماید و این دو مسئله همراه اثرات دیگری که از نظر اخلاقی و اجتماعی بر روی کسانی که از جهت اقتصادی در شرائط نامساعدی هستند، تأثیر گذاشته و باعث می شود، افراد به سوی بزهکاری، سوق داده شوند. گروه دیگری از جرم شناسان بر این عقیده اند که؛ رونق اقتصادی کشورها و خانواده ها، مانعی از وقوع بزهکاری نمی باشد، زیرا اولاً توسعۀ اقتصادی، موجب توسعۀ تجمل و تولید نیازمندیهای نوین است و چون تمام طبقات اجتماعی به طور مساوی از امور اقتصادی بهره مند نمی گردند و امتناع حس تجمل جویی و برآوردن نیازمندیهای نوین برای همه از طرق مشروع ممکن نیست، ناگزیر گروهی، خاصه جوانان به وسایل نامشروع، متوسل و مرتکب جرم می گردند. ...